برج ایفل از دید یک ایرانی
چگونگی زندگی در فرانسه 2nd ژانویه 2011برج ایفل واقعا بی نظیره، درسته که توی متون زیادی درباره اش خوندیم و عکسش رو بارها دیدیم، ولی اولین بار دیدن اون؛ باور کنید انسان رو بهت زده میکنه، وقتی میدان شان دو مارس رو دور میزنید، در کنار رود سن که اولش اصلا به چشم نمیاد، سازه ای عظیم و غول پیکر رو میبینید که نماد فرانسه و پر بازدید کننده ترین بنای جهان هست و با همه تصوراتمون متفاوته و شکوه یه سازه آهنی به بلندای ۳۲۵ متر نمایان میشه.
در مورد تاریخ این بنا و مسائل اون میشه توی ویکی پدیا اطلاعات کاملی پیدا کرد، ولی من میخوام از گردشم بگم.
اولین بار، نمیدونستم که واقعا چطور باید از اون بالا برم، دو پایه از برج برای بالا رفتن توریستهاست، فکر کردم که چون صفهای طویلی داره ، هر دو فرقی نداره و صف کوتاه تر رو انتخاب کردم ، قبل از باجه بلیط یه مسئول سیاه پوست اونجا بود که کیفها رو میگشت . ازش پرسیدم چرا میگرده ، خندید و وقتی گفتم برای بمب بلند خندید و صادقانه ، با نگاه مهربون و محجوبش گفت : بله …
خب ، بعد از انفجار برج های دوقلوی آمریکا ، تمام کشورها باید از ساختمونهای مهم و زیباشون محافظت کنن که روی هوا نره !
وقتی بلیط خریدم و وارد ورودی شدم فهمیدم که ای واااااااااای ، از ورودی پله ها اومدم ، این ورودی برای پای پیاده رفتن از برج تا طبقه دوم هست ، یعنی یه دنیا پله و پای پیاده …
چاره ای نبود ، باید بالا میرفتم ، خیلی زیاد بود ولی وقتی به طبقه اول رسیدم دیدم واقعا از بالا نگاه کردنش خیلی قشنگه ،حتی دور تا دور دوربینهایی گذاشته شده که میشه دورتر رو دید. از اوائل پله ها ، کمی دل پیچه داشتم،نمیدونم سردیم کرده بود یا چیز دیگه ولی واقعا حالم بد بود ، خیلی نمیفهمیدم کجام ، وقتی به طبقه دوم رسیدم خیلی خوشحال شدم ، از رستورانی که اونجا بود آدرس دستشوئی رو پرسیدم و دیدم نزدیکشه ولی با یه صف نسبتا” طولانی ، خلاصه تا وقتی که تونستم بعد از انتظار به دستشوئی برم چیزی از توغ ایفل (نام فرانسوی) نفهمیدم ، ولی بعد اونجا رو دور زدم و گشتم . همه این بازدیدها خیلی وقت میبرد چون من فصل شلوغی بیشتر جاهای اروپا رفته بودم و البته پاریس رو دقیقا” هفته تعطیلی مدارس … ولی شلوغ بودنش بسیار لذت بخش بود .
من عادت دارم به هر شهر جدیدی که میرم، چه داخلی و چه خارجی ، حتما چیزی مربوط به اونجا رو میخرم. با فروشنده کمی صحبت کردم و بالاخره چند تا جاسوئیچی و یه قلک با عکسهای دیدنیهای پاریس خریدم البته بعدا دیدم جاهای دیگه از اینجا ارزون تر بود. در کل، همونطور که گفتم خاصیت شهرهای توریستی اینچنینی ایه که میتونی هر جائی اجناس رو با یه قیمت متفاوت و حتی قلابی بخرید. فروشنده خیلی خوش تیپ بود شاید به خاطر همین انقدر خرید کردم اون هم گرون ! سر خرید جاسوئیچی ها کمی حرف زدیم و اطلاعات رد و بدل کردیم ٬ قبل از اینکه از اونجا بیرون بیام ٬ گفت من پس فردا بیکارم و میتونم پاریس رو به شما نشون بدم٬ من هم تشکر کردم و گفتم تا اون موقع من دیگه رفتم !
توی پرانتز بگم که مردهای فرانسوی واقعا زیبا هستن ٬ زنهاشون زیاد نه ولی مردهاشون خیلی خوشگل و خوش تیپ !
فکر کردم ممکنه اگر خیلی وقت برای اینجا بذارم نتونم بقیه جاهای دیدنی فرانسه رو ببینم ،این بود که بالا رفتن از برج با آسانسور رو به روز دیگه ای موکول کردم ، وقتی که مطمئن شدم فرصت دوباره اومدن رو دارم .
دوست دارم واقعا به روح باشکوه مهندس گوستاو ایفل تعظیم کنم ، که وطن پرستی رو برای فرانسویان تمام کرد و اثری دیدنی و شگفت انگیز رو از خودش به جا گذاشت که سالانه میلیونها نفر رو به کشورش میکشونه ، به این میگن وطن پرستی و میهن دوستی …
دفعه بعد توی یه صف فوق العاده طولانی که شاید بیش از ۵۰۰ نفر بودن ایستادم ، البته چون بسیار آروم و با نظم بود آدم اذیت نمیشد ، تنها چیزی که اذیت میکرد هوای بسیار گرم و آفتاب سوزان پاریس بود . از خیلی ملل میشد مردم رو دید ، هندی ، ژاپنی ، چینی ، کشورهای مختلف اروپا …
خلاصه به در ورودی که رسیدم ، بدن (البته با دستگاهی شبیه راکت تنیس که حتی در فرودگاه های اروپا هم از اون برای بازرسی استفاده میشه ) و کیف ، بازرسی میشد ، بعد باجه بلیط فروشی بود ، ۱۲ یورو تا انتهای برج ، سپس سوار شدن آسانسور ، اون بالا قبل از قسمت نهائی ، باز یه جای دایره مانند بود که دوباره مثل طبقات پائین میشد دور زد و کل شهر پاریس رو از بالا دید . البته تمام این قسمتها برای امنیت توری داره !
باز هم صف و آسانسور و طبقه بالاتر …
قسمت آخر بالای برج یه جای گرد دیده میشه ، محوطه کوچیکی ایه که دورتا دورش شیشه اس، با سقفی کوتاه و درون اون مجسمه ی سازنده ی برج گوستاو ایفل و توماس ادیسون قرار داره (عکس بالا) و وقتی اونو دور میزنید بالای اون، عکس پرچم تمام کشورها و کنارشون نام پایتخت اون کشور و مسافتش تا پاریس نوشته شده ، واقعا جائی این رو نخونده بودم . ایران رو پیدا کردم . آقائی اروپائی که جلوی من توی صف بود که اونجا رو دور بزنیم و دوباره سوار آسانسور برای برگشت به پائین بشیم، ازم پرسید کشورتون رو پیدا کردید ؟ کجاست ؟ گفتم ایران کمی فکر کرد و لبخندی زد !!
وقتی پائین می اومدم ، اوج بلندی اش رو حس کردم دلم میخواست با تمام کسانی که دوستشون دارم از این برج بالا برم و برم و با اوج گرفتن اون ، اوج بگیرم …
راستی یادتون باشه که اولین باری که از محوطه زیر برج رد میشید حتما” یه آرزو کنید ، میگن قطعا” برآورده میشه ، باور کنید ، این یه سنت قدیمی ایه !
از وبلاگ زندگی (وب نوشت های شخصی)
مطالب مرتبط
۲۰ پاسخ برای برج ایفل از دید یک ایرانی”
پاسخی بنویسید
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید، دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به نوشته ی بالا باشد. اگر حرف دیگری دارید و یا قصد پرسیدن سوال دارید، از قسمت ارتباط با ما استفاده کنید.
2nd ژانویه 2011 در ساعت 1:13 ب.ظ
خیلی تفسیر قشنگی بود! مرسی.
2nd ژانویه 2011 در ساعت 2:35 ب.ظ
سلام زیبا بود
وبلاگم به روزه خوشحال می شوم سربزنی
gedul.blogfa.com
چندتا ایمیل فرستادم جواب ندادید خواستم بدونم صرفاًدستت رسیدآخه من برای فرستادن مشکل داشتم
2nd ژانویه 2011 در ساعت 3:02 ب.ظ
سلام
خیلی وقت بود دیگه مطلب این طوری نگذاشته بودید . فکر کنم باید آخرای تحصیلتون باشه که یکم سرتون شلوغ شده . البته من دیدم لحن نوشتارتون فرق کرده ولی بعد که آخر نوشتار دیدم زیدید به نقل از وبلاگ زندگی شکم به یقین تبدیل شد.
طرز گفتار و لحن بیانش اصلا شبیه نوشته های شما نیست (خصوصا اون متن آلبالو خوردن) . خلاصه از اینکه بازم با مطالب خودمونی (!) آپدیت شدید ممنون و خدانگهدار
2nd ژانویه 2011 در ساعت 4:28 ب.ظ
سلام
جالب بود
حظ و بهره کافی را بردیم
یادمون باشه از سمت آسانسور بریم
3rd ژانویه 2011 در ساعت 6:12 ق.ظ
“برج ایفل – که تلفظ صحیح اون آیفل هست”!
امین جان تو که تو فرانسه هستی دیگه چرا؟
3rd ژانویه 2011 در ساعت 6:21 ق.ظ
ممنون از بهار، عادل، مسعود و سید عزیز،
پویا جان من عین نوشته دوستم در وبلاگ زندگی رو گذاشتم بدون هیچ تغییری
در ضمن من نشنیدم بگن آیفل، الان به دوست فرانسویم گفتم، اونم میگه ایفل!! شاید انگلیسیش میشه آیفل؟
3rd ژانویه 2011 در ساعت 9:07 ق.ظ
سلام امین جان
باورت میشه همیشه دوست داشتم از یک نفر که خودش به دیدن برج رفته بخوام که برام تعریف کنه!!!
از خوندنش لذت بردم
ممنون
موفق باشی
3rd ژانویه 2011 در ساعت 9:16 ق.ظ
امین جان ای کاش از از تجربه خودت و به قلم خودت مینوشتی….من که آروز دارم یه بار ایفل رو از نزدیک ببینم ولی بعید میدونم به این آرزو برسم
4th ژانویه 2011 در ساعت 5:02 ق.ظ
امین جان، واقعا ممنون از وب سایت خوبت اما جای یه مطلب واقعا خالی و اون خرید موبایل و سیمکارت و انتخاب اپراتور مناسب در فرانسه هست،(مخصوصا واسه اونای که میخوان چند سال بمونن تو فرانسه)
من که به شخصه میخوام یه آیفون بگیرم گیج شدم از این چند تا اپراتور کدومشو انتخاب کنم!!
4th ژانویه 2011 در ساعت 8:02 ق.ظ
من هم توی این پستم نوشتم از ایفل
http://acharfrance.blogfa.com/post-31.aspx
4th ژانویه 2011 در ساعت 4:47 ب.ظ
به نام خدا امین عزیز سلام
قلم خودت بیشتر می پسندم ضمن اینکه چه طوری ایشون تو فرانسه ایفل رو درستش آیفل فهمیده خیلی جالب بود
در سینما ادبیات و کلا هنر خاصه در دوران دو جنگ برج ایفل نماد خیلی از چیز ها بود آپولینر یکی از شاعرانیست که طنز تلخ درش خیلی موج میزنه این شعر و نگاه جالب او به ایفل خواندنی امیدوارم خوشت بیاد البته این خلاصشه
A la fin tu es las de ce monde ancien
Bergère ô tour Eiffel le troupeau des ponts bêle ce matin
Tu en as assez de vivre dans l’antiquité grecque et romaine
Ici même les automobiles ont l’air d’être anciennes
La religion seule est restée toute neuve la religion
Est restée simple comme les hangars de Port-Aviation
Seul en Europe tu n’es pas antique ô Christianisme
L’Européen le plus moderne c’est vous Pape Pie X
Et toi que les fenêtres observent la honte te retient
D’entrer dan une église et de t’y confesser ce matin
Tu lis les prospectus les catalogues les affiches qui chantent tout haut
Voilà la poésie ce matin et pour la prose il y a les journaux
Il y a les livraisons à ۲۵ centimes pleines d’aventure policières
Portraits des grands hommes et mille titres divers
J’ai vu ce matin une jolie rue dont j’ai oublié le nom
Neuve et propre du soleil elle était le clairon
Les directeurs les ouvriers et les belles sténo-dactylographes
Du lundi matin au samedi soir quatre fois par jour y passent
Le matin par trois fois la sirène y gémit
Une cloche rageuse y aboie vers midi
Les inscriptions des enseignes et des murailles
Les plaques les avis à la façon des perroquets criaillent
J’aime la grâce de cette rue industrielle
Située à Paris entre la rue Aumont-Thieville et l’avenue des Ternes
5th ژانویه 2011 در ساعت 7:23 ق.ظ
مطلب بسیار زیبایی بود، منم آرزومه که یه روزی برم اون بالا رو ببینم ، کلا از ارتفاع خوشم میاد …. یادمه چند وقت پیش توی یک بازی کامپیوتری وقتی که داشتم از برج ایفل بالا می رفتم یه حس خوبی بهم دست داد ، حالا ببین دیگه واقعیش چه می تونه باشه :دی
5th ژانویه 2011 در ساعت 9:04 ق.ظ
ممنون از تمام دوستان عزیزم
8th ژانویه 2011 در ساعت 6:18 ق.ظ
slam
8th ژانویه 2011 در ساعت 6:18 ق.ظ
سلام
8th ژانویه 2011 در ساعت 6:25 ق.ظ
به روزم خوشحال می شوم به من سر بزنی
23rd آوریل 2011 در ساعت 12:52 ب.ظ
قشنگ بود
10th ژوئن 2011 در ساعت 1:57 ق.ظ
مرسی از نوشته هات !
من اول پاییز ۱۳۸۹ رفتم پاریس , استکهلم, کپنهاگ و. ..
توصیفاتت خیلی جالب بود ! حتی بعضی هاشو فراموش کرده بودم که با خوندن مطالبت تازه یارم اومد!
آدرس سایتتو حتما لینک میدم به دیگران .
در ضمن کسی اگه اهل سفر های فرهنگی و ارزون قیمت پا باشه , خوشحال میشم باهاش آشنا بشم و با هم همسفر بشیم .
صادق / ۲۹ ساله مشهد / [email protected] با هام مکاتبه کنید همه ی دوستان خوب و اهل دیدن . . .
25th مارس 2013 در ساعت 4:00 ق.ظ
لازم است بگم که مسافت از پاریس نوشته نشده. اون عددی که نوشته شده ارتفاع برجهای جهان و مقایسه اون با ارتفاع برج ایفل است. اون خطی رو هم که دور تا دور کشیده ارتفاع برج ایفل است برای مقایسه راحت تر.
25th مارس 2013 در ساعت 4:44 ق.ظ
با درود:
نوشته زیبای شما را خواندم من درسال ٩٢ میلادی این سازه بیمانند را دیده ام ؛ در اخرین قسمتی که میتوان دور زد وپاریس زیبا را دید اتاقک کوچک شیشه ای قرار دارد که در آنجا مجسمه دونابغه بزرگ ؛ ادیسون ومهندس ایفل ویک بانو قرار دارد. که ادیسون یک نمونه از اولین دستگاه ضبط صدا یا استوانه فونوگراف به ایفل هدیه کرده است: این دو انسان خدماتی را که به بشریت کرده اند بویژه ادیسون نمیتوان بهایی برایش قایل شد. خدمت ایفل به کشورش اینکه سالهاس فرانسه ازاین ساختار با آمدن توریست ها وخرج کردن استفاده میبرد هیچ چاه نفتی اینقدر با برکت نیست!! ویادآور میشوم در تمام مدت سال از این سازه نگهداری وتعمیر ورنگ أمیزی میشود. سخن بدرازا کشید” گفتنی در مورد آن زیاد است اگر فرصت بازدید داشتید از آن بالا انولید آرامگاه ناپلیون را هم تماشا کنید زیبا واعجاب انگیز است. ویادی هم از ساختارهای بیمانند کشور مان بکنید که مهجور وناسپاس از سوی ما مانده اند!!